مقدمه
انگیزهی کارکنان عبارت است از اشتیاق، سطح انرژی، تعهد و میزان خلاقیتی که یک کارمند به طور روزانه به سازمان وارد میکند.
انگیزه از کلمهی لاتین "movere" گرفته شده است که در لغت به معنای حرکت است .تمام تعاریفی که در کتابها یا فرهنگ لغت میخوانید به این موضوع مربوط میشود که انگیزه یک رفتار است و برای رسیدن به اهداف و نتایج مطلوب باید این رفتار را جهتدهی کرد.
انگیزهی کارکنان به این بستگی دارد که یک کارمند چقدر درگیر اهداف سازمان باشد و چقدر در آنجا احساس قدرت کند.
انواع انگیزه
دو نوع انگیزه وجود دارد، درونی و بیرونی. یک سازمان باید بهدرستی درک کند که کارکنان موجودات یک کلونی نیستند، بلکه افرادی با ویژگیهای متفاوت هستند؛ بنابراین، برای انگیزه دادن مؤثر به کارکنان، شما باید درک عمیقتری از روشهای مختلف انگیزهدهی داشته باشید.
با این درک، میتوانید کارمندان خود را بهتر دستهبندی کنید و از نوع مناسب انگیزهدهی برای افزایش سطح تعامل و رضایت هر یک استفاده کنید. برخی از کارکنان به انگیزهی درونی بهتر پاسخ میدهند درحالیکه برخی دیگر ممکن است به انگیزهی بیرونی بهتر پاسخ دهند.
روشهای موثر ارزیابی عملکرد کارمندان
کسبوکارها برای اینکه در بازار امروز موفق باشند، باید راههایی برای حفظ و ارائهی بهترین عملکرد از کارکنان خود بیابند برای یافتن این راه ها حتما این مقاله را بخوانید:
1- انگیزهی درونی
انگیزهی درونی به این معنی است که یک فرد از درون برانگیخته شود.
فرد باانگیزه میل به عملکرد خوب در محل کار دارد؛ زیرا نتایج مطابق با ذهنیات و اهداف او است.
باورهای ریشهدار یک فرد معمولاً قویترین عوامل انگیزشی او هستند. چنین افرادی ویژگیهای مشترکی مانند پذیرش، کنجکاوی، عزتنفس و تمایل به دستیابی به موفقیت دارند.
تحقیقات نشان داده است که تشویق و تمجید، انگیزهی درونی و بازخورد مثبت کارکنان را افزایش میدهد. اما همهی اینها باید در حد اعتدال انجام شود. اگر در هر یک از این موارد زیادهروی کنید، احتمال زیادی وجود دارد که فرد انگیزهی خود را از دست بدهد.
بهعنوانمثال در کودکان بهخوبی مشاهده میشود که اگر بهخاطر کارهای کوچکی که روزانه از آنها انتظار میرود انجام دهند، مورد تحسین قرار گیرند، سطح انگیزهی آنها کاهش مییابد؛ بنابراین اگر شما یک مدیر، سرپرست یا در نقش رهبری هستید، در بازخورد یا تمجید خود متعادل باشید. مطمئن شوید فردی که تشویق میکنید فرد توانمندی است و کارکنان شما انتظارات شما و وظایفشان را بهدرستی درک میکنند.
2- انگیزهی بیرونی
انگیزهی بیرونی به این معنی است که انگیزهی یک فرد توسط عوامل بیرونی مثل پاداش تحریک میشود. در برخی از افراد ممکن است هرگز انگیزهی درونی ایجاد نشود و تنها انگیزهی بیرونی برای انجام وظایف، برای آنها عمل کند.
تحقیقات نشان میدهد که پاداشهای بیرونی گاهی میتوانند تمایل فرد را برای یادگیری یکسری مهارت جدید افزایش دهند. پاداشهایی مانند جوایز، تشویقیها و غیره میتوانند به افراد برای عملکرد بهتر، انگیزه دهند.
اما باید مراقب پاداشهای بیرونی نیز بود! هر چیز بیش از حدی میتواند مضر باشد و بهعنوان یک مدیر یا یک سرپرست، باید روشن باشید که تا چه حد میخواهید کارکنان خود را برای دستیابی به اهداف سازمانی تشویق کنید.
روشهای برتر ایجاد انگیزه در کارکنان
اگر به دنبال راههایی برای ایجاد انگیزه در کارمندان خود هستید، در اینجا چند راه ساده برای ایجاد آن وجود دارد:
- نظرسنجی از انگیزهی کارکنان: از یک نرمافزار یا پلتفرم نظرسنجی آنلاین برای انجام نظرسنجی انگیزهی کارکنان استفاده کنید. اجازه دهید آنها در مورد تجربیات، ایدهها و پیشنهادهای خود بازخورد صادقانه و واقعی ارائه دهند. این به شما کمک میکند تا مواردی را که به توجه شما نیاز دارد شناسایی کنید.
- نظرسنجی از رضایت کارکنان: رضایت کارکنان به عوامل متعددی مانند محیط کار، زیرساختها، نقشها و مسئولیتها و غیره بستگی دارد. نظرسنجیهای مکرر به رسیدگی سریعتر به مسائل نارضایتی کمک میکند.
- "کار بهخوبی انجام شد" آن را بشناسید!: شناخت، نقش بسیار مهمی در افزایش سطح انگیزهی کارکنان دارد. این به ایجاد پیوند سالم بین کارفرما و کارمند کمک میکند. این موضوع نهتنها نیاز اساسی ما به احترام را برآورده میکند، بلکه حس تعلق را نیز ارضا میکند.
- بر پاداشهای درونی تمرکز کنید: درست است که برخی از افراد برای انجام وظایف به پاداش نیاز دارند، اما پاداشهای بیرونی خیلی سریع محو میشوند. برای انگیزه دادن به کارکنان خود از درون تمرکز کنید. مطمئن شوید که ارزشهایی برای سازمان خود ایجاد میکنید که ماندگار هستند.
- خودمختاری نه بوروکراسی: مدیریت خرد بدترین کاری است که شما میتوانید بهعنوان یک مدیر انجام دهید. این نهتنها وقتگیر است، بلکه ارادهی کارکنان را زیر سؤال میبرد. اگر افرادی را استخدام کردهاید که مهارتهای خاصی دارند، اجازه دهید کارشان را انجام دهند، یک تسهیلکننده باشید، نه یک دیکتاتور. انسانها برای استقلال داشتن ارزش قائل هستند، به آنها آزادی دهید تا کارها را به روشهای قابلقبول انجام دهند و خود، تغییرات را ببینند.
- یک محیط کاری شگفتانگیز ایجاد کنید: این عنوان به معنی میانوعدههای رایگان یا دستگاه قهوهساز نیست. طبق مطالعهای که توسط دانشگاه ایالتی اوهایو انجام شده است، محیط کار شما بهطورجدی بر خلقوخوی شما تأثیر میگذارد؛ بنابراین منطقی است که برای ارتقای محیط کاری خود سرمایهگذاری کنید، چرا که در آن افراد 60 ساعت در هفته را صرف میکنند. ایجاد یک فضای خوب باعث ایجاد انگیزه در کارکنان شما میشود.
- بینا باشید: با بصیرت رهبری کنید. کارمندان باید بدانند که تلاشهایشان باعث ایجاد اتفاق مهمی میشود. آنها باید مقصد خود را بدانند و مهمتر از آن مسیری که آنها را به مقصد خواهد رساند برایشان روشن باشد. اگر بهعنوان یک رهبر فاقد چشماندازی برای سازمان خود هستید، چگونه از آنها انتظار دارید که دیدگاه شما را برآورده کنند؟ یک یادآوری تصویری از نقشهی راه سازمان خود ایجاد کنید، کارمندان خود را تشویق کنید تا به آن پیشنهاداتی را اضافه کنند. تعجب خواهید کرد که آنها چقدر میتوانند نوآوری داشته باشند.
- ایده و پیشنهاد جدید بخواهید و بر اساس آنها عمل کنید: اکنون که نظرسنجی انجام دادهاید، بازخوردی از کارمندان خود دریافت کردهاید. اطمینان حاصل کنید که ایدهها، پیشنهادها و شکایاتی که آنها مطرح کردهاند بهموقع بررسی شده و به آنها رسیدگی میشود.
- مسیر شغلی: داشتن یک برنامهی رشد شغلی با نقشها و مسئولیتهایی که بهوضوح ذکر شده باشد برای کارکنان بسیار مهم است. این به آنها کمک میکند تمرکز کنند و تلاشهای خود را به سمت یک هدف دستیافتنی هدایت کنند. با هر یک از کارمندان بنشینید و برایش یک برنامهی شغلی شفاف ارائه کنید.
- ایجاد انعطافپذیری: همهی کارمندان شبیه هم نیستند. برخی ساعت کاری 9 تا 5 عصر را ترجیح میدهند، برخی دیگر نه زیاد. برخی دوست دارند روزانه سرکار بیایند، برخی دیگر نه. برای برخی، رفتوآمد به محل کار ممکن است طولانی و چالشبرانگیز باشد. در حد منطقی انعطاف داشته باشید تا کارمندان شما خوشحال و باانگیزه باشند.
اهمیت انگیزه در کارکنان چیست؟
طبیعت اصلی ما این است که چیزی را پرورش دهیم و شکوفایی آن را ببینیم، این امر برای اکثر کارهایی که در زندگی روزمرهی خود انجام میدهیم قابل تعمیم است. این موضوع هم برای فضاهای اجتماعی و هم برای فضاهای شخصی صادق است.
انگیزه عامل بسیار مهمی در زندگی انسان است. خواه در مورد بهبود خودمان باشد و خواه برای عملکرد سازمانی که در آن مشغول هستیم.
برای کارمندان باانگیزه نیازی نیست که به آنها گفته شود که چگونه کارها را انجام دهند، آنها ابتکار عمل دارند، مشتاق به عهده گرفتن مسئولیتهای اضافی و خلاق هستند.
کارکنان باانگیزه تضمین میکنند که جو مثبتی در سازمان وجود دارد، همکاران خوشحال هستند و در محل کار احساس امنیت میکنند، اطمینان حاصل میکنند که مشتریان راضی هستند، و اینکه آنها همیشه نتایج بهتری نسبت به همتایان خود کسب میکنند.
بنابراین، انگیزه عامل بسیار مهمی است و تضمین میکند که کارکنان فعال باقی بمانند و به بهترین نحو در سازمان خود مشارکت کنند. علاوه بر این، سطح بالای انگیزه منجر به کاهش سطح جابهجایی کارکنان میشود. اگر این مطلب برای شما مفید بود این موضوع چگونه یک رهبر مؤثر باشیم؟ میتواند تکمیل کننده باشد
نظریهی انگیزش هرزبرگ
نظریهی انگیزش هرزبرگ یا نظریهی دو عاملی، میگوید دو عامل وجود دارد که یک سازمان میتواند با آنها سازگار شود تا بر سطوح انگیزه در محل کار تأثیر بگذارد.
دو عامل شناسایی شده توسط هرزبرگ عبارتاند از:
- عوامل انگیزشی: وجود عوامل محرک، کارکنان را به کار بیشتر تشویق میکند. آنها عواملی هستند که در محل کار یافت میشوند.
- فاکتورهای بهداشتی: اگر فاکتور بهداشتی وجود نداشته باشد، کارکنان را از انجام بهترین کار در محل کار منصرف میکند. عوامل بهداشتی عوامل پیرامونی هستند که رفتار کارکنان را تحتتأثیر قرار میدهند.
چند حالت وجود دارد که در مورد نتیجهی وجود یا عدم وجود این فاکتورها، پیش میآید:
- بهداشت بالا و انگیزهی بالا: این وضعیت ایده آلی است که هر مدیر یا سرپرستی میخواهد به آن دست یابد. در اینجا همهی کارمندان با خوشحالی انگیزه دارند و گلایههای بسیار کمی میکنند.
- بهداشت بالا و انگیزهی پایین: در این شرایط، کارکنان گلایههای بسیار کمی دارند؛ اما انگیزهی بالایی نیز ندارند. مثال بسیار خوب این وضعیت این است که کارمندان حقوق خوبی دریافت میکنند، اما کار برایشان چندان جالب نیست. کارمندان بهسادگی چکهای حقوق خود را جمعآوری کرده و سازمان را ترک میکنند.
- بهداشت کم و انگیزهی بالا: این یک مشکل است، در اینجا کارمندان انگیزهی بالایی دارند، اما شکایات متعددی نیز میکنند. یک مثال معمولی از چنین موقعیتی زمانی است که کار برایشان بسیار جالب است، اما کارمندان طبق استاندارد بازار دستمزد دریافت نمیکنند.
- بهداشت کم و انگیزهی پایین: هیچ نکتهای برای حدسزدن وجود ندارد، بدیهی است که وضعیت بسیار بدی است. در اینجا نه کارکنان انگیزه دارند و نه فاکتورهای بهداشتی وجود دارد.
چگونه از این نظریه در عمل استفاده کنیم؟
- اولازهمه اصلاح و تغییر سیاستهای بوروکراتیک شرکت. اطمینان حاصل کنید که منابع انسانی شما مطابق با آنچه که سایر سازمانها ارائه میدهند، هستند و آنها میدانند که انتظارات سازمان چیست. هر دو را در نظر داشته باشید، پیشنویس خطمشیهایی که برای همه برد، برد است.
- مطمئن شوید که مدیران شما مربی هستند و نه فقط رئیس. هر کارمند باید مورد احترام و حمایت قرار گیرد.
- فرهنگ سازمانی در اینجا نقش بسیار تعیینکنندهای دارد.
- مطمئن شوید که جریمهها، امتیازات و پاداشها مطابق با استانداردهای بازار هستند. اگر به کارکنان خود بهخوبی پاداش نمیدهید، چرا آنها به انجام هرگونه ابتکار علاقه نشان میدهند؟
- برای افزایش رضایت شغلی مطمئن شوید که مشاغل بهخوبی تعیین شدهاند و کارمندان مشاغل خود را معنادار میبینند.
- مسئولیتهای کارکنان خود را محول کنید، به آنها احساس ارزشمندی بدهید. به فردیت آنها احترام بگذارید، به بازخورد آنها با جدیت گوش دهید و هر جا لازم است اقدام کنید.
- تجربهی افراد خود را به سطح بعدی ببرید! رهبران خود را توانمند کنید، تصمیمات آگاهانه بگیرید و مشارکت کارکنان را افزایش دهید.
برگرفته از: