مقدمه
در این مطلب، دلایل عدم خودباوری و تأثیر آن ارائه شده و همچنین نکاتی جهت افزایش خودآگاهی به منظور تقویت خودباوری و ایجاد اعتماد به نفس مطرح خواهد شد.
چگونه به خودباوری برسیم؟
وقتی ما به خود باور داریم، رسیدن به اهدافمان آسانتر میشود. رویاهایمان را دنبال میکنیم و بهزیستی خود را ارتقا میدهیم. اما روی دیگر سکه هم وجود دارد. عدم خودباوری به این معنی است که احتمال اقدام به عمل، تلاش برای تغییر و همچنین تقلا برای بهبود مسائل کم است. در واقع، وقتی منتظر شکست باشیم، احتمال اینکه واقعا شکست بخوریم بیشتر خواهد بود!
این موضوع به این معناست که باور به خودمان درست شبیه کلید روشن شدن موتور ماشین است. ما در حقیقت بدون آن نمیتوانیم جایی برویم. همانطور که برای پیشروی خود تلاش میکنیم، در جای خود درجا میزنیم چرا که باورها، نگرش و اعمالمان با اهدافمان در یک راستا نیستند. بنابراین ما یا آنچه را که باید انجام نمیدهیم، یا در طول مسیر، گاهی به شکلهای آشکار و گاهی ناخودآگاه، برای خودمان مانعتراشی میکنیم!
پس چطور به خودتان باور دارید؟!
خودباوری شامل مواردی مانند خودارزشمندی، اعتماد به نفس، خوداتکایی (خود اعتمادی)، خودگردانی (خودمختاری) و تسلط بر محیط و شرایط میشود.
- خود ارزشمندی: این احساس که شما به عنوان یک انسان دارای ارزش هستید.
- اعتماد به نفس: داشتن نگرشی مثبت به تواناییها، ویژگیها و قضاوت و برداشت خودتان.
- خود اعتمادی (اعتماد و اتکا به خود) : باور به اینکه میتوانید به خودتان تکیه کنید.
- خودگردانی: اینکه احساس کنید قادر به انتخاب و هدایت رفتار خود هستید.
- تسلط بر محیط و شرایط: باور دارید تلاشتان منجر به تغییراتی میشود که میخواهید.
اینها برخی از اجزای کلیدی و مؤثر در خودباوری هستند. شاید شما فقط با یکی از این موارد و یا همهی آنها دست و پنجه نرم کنید. با پی بردن به اینکه بیشتر در کدام بخش دچار چالش هستید، راحتتر میتوانید نگرشتان را نسبت به خود تغییر دهید.
سوالاتی برای پرسیدن از خودتان
این پرسشها را با خود مطرح کنید تا بتوانید عواملی را که بر سر راهتان قرار گرفتهاند و مانعتان هستند، بهتر درک کنید.
- خود ارزشمندی: آیا به عنوان یک انسان برای خودتان ارزش قائل هستید؟ قبول دارید که شما از باقی انسانها کمتر و پایینتر نیستید؟
- اعتماد به نفس: احساس خوبی نسبت به مهارتها، نقاط قوت و تواناییهایتان دارید؟ در مورد ویژگیهای شخصیتی خود چطور؟! آیا نسبت به قضاوت و تصمیمگیری خود حس خوبی دارید؟
- خوداعتمادی (اعتماد و اتکا به خود) : میتوانید به خود تکیه کنید؟ آیا میتوانید اعتماد کنید که آنچه را که میگویید انجام خواهید داد؟
- خودگردانی: برای کاری که میخواهید انجام دهید احساس آزادی میکنید؟ به این باور دارید که هیچکس نمیتواند شما را از رسیدن به رویاهایتان باز دارد؟
- تسلط بر شرایط و محیط: زمانی که دست به عملی میزنید، آیا اعتقاد دارید که منجر به نتایجی میشود که دوست دارید؟ آیا باور دارید که میتوانید آنچه را که میخواهید، به دست آورید؟
مطالعه کتاب گربه سازگار
اگر شما با اطمینان خود را معرفی کنید، احتمالاً طرف مقابل شما را باور خواهد کرد و از شما پیروی میکند برای رسیدن به این اطمینان درونی حتما این مقاله را بخوانید.
اگر شما به هریک از این سوالات پاسخ خیر دادید یا پاسختان بیشتر مایل به خیر بود، بنابراین آنها احتمالا حوزههایی هستند که توان شما را برای داشتن خودباوری سست میکنند. زمانی را صرف تفکر عمیقتر در این مورد کنید که چطور میتوان این عقاید را با خودباوری بیشتر جایگزین کرد.
چگونه به خودتان باور داشته باشید؟
۱-گفتوگوی درونی خود را تغییر دهید:
زمانی که باورهای ناکارآمدتان را نسبت به خود تشخیص دادید، این باورها را از طریق صحبت با صدای درونی خود، زیر سوال ببرید. اگر احساس میکنید که هیچ ارزشی ندارید، به خودتان بگویید «تو یک انسان ارزشمند و خارقالعاده هستی که لیاقت یک زندگی خوب را داری». یا اگر احساس اعتمادبهنفس نمیکنید، به خودتان ویژگیها و مهارتهای مثبتتان را یادآوری کنید.
این موضوع ثابت شده است که چنین گفتوگوهای درونی مثبتی، عملکرد ما را بهبود میبخشد. میتوانیم با گفتن موارد مثبت به خودمان، شروع به جایگزین کردن دستنوشتههای درونی خود کنیم. هرچند به کندی اما قطعا میتوانیم دست به ساختن نسخههای بهتری در ذهنمان بزنیم که بیشتر به تشویقکنندگان و کمتر به احمقها شباهت دارند. این به ما برای تغییر باورهایمان کمک میکند.
۲-به خودتان متکی شوید و اعتماد کنید:
ما معمولا اعتماد را به عنوان مفهومی نسبت به دیگران میبینیم. اما ما در واقع میتوانیم آن را نسبت به خودمان هم داشته باشیم. داشتن (یا نداشتن) اعتماد به خود مفهوم مشابهی با اعتماد به دیگران دارد. برای مثال، وقتی به کسانی اعتماد داریم، با آنها صادقیم، روی آنها حساب میکنیم و اطمینان داریم بهترین کار ممکن را برای ما انجام میدهند.
پس چه معنایی میتواند داشته باشد وقتی به خودمان اعتماد نداریم؟! خب، شاید ما نمیخواهیم با خودمان صادق باشیم زیرا مطمئن نیستیم که با این اطلاعات چهکار کنیم! شاید برای انجام کارهایی که به خود میگوییم، نمیتوانیم روی خودمان حساب کنیم و یا، میترسیم که به جای کمک، به خودمان آسیب برسانیم.
شاید بیان کردنش به این شکل عجیب به نظر بیاید، اما بسیاری از ما قطعا دارای مشکلاتی در زمینهی اعتماد به خود هستیم. برای نمونه، ممکن است هزاران بار به خودمان گفته باشیم که قصد داریم ورزش کردن را آغاز کنیم … اما هرگز انجامش ندادهایم. پس چقدر احتمال دارد که به شخص خود برای شروع یک ورزش اعتماد داشته باشیم؟! خیلی کم!
در اینجا برخی نکات برای شروع اعتمادسازی در درونمان آورده شده است:
- کاری که میگویید را انجام دهید: این شاید به معنای کاهش تعداد تعهدهایتان، نه گفتن و پایبند ماندن به یک برنامه باشد. اگر نیاز دارید ببینید که چه کاری برای ماندن پای حرفتان لازم است، راههای مختلف را آزمایش کنید.
- با خودتان صادق باشید: مشغول انعکاس به خود شوید تا به حقیقت آنچه که در زندگی فکر میکنید، احساس میکنید و نیاز دارید، پی ببرید. سعی نکنید بیش از حد روی چیزی که دیگران میگویند تمرکز کنید.
- کاری را انجام دهید که باور دارید درست است: ارزشهای خود را زندگی و نقشهی درونتان را دنبال کنید. اگر در مسیری باشید که برای شما حقیقی و درست است، پس احتمالا باور به اینکه میتوانید در آن راه قدم بگذارید، آسانتر خواهد بود.
- شفاف باشید: در مورد اینکه چه کسی هستید و چه چیزی میخواهید، شفاف و روراست باشید. چیزهایی را که مایل به انجام دادن یا ندادنشان هستید، بشناسید. در این صورت، میتوانید به خودتان برای گرفتن تصمیمات درست و اجرای مؤثر آنها اعتماد کنید.
به طور خلاصه، خودباوری اندکی پیچیدهتر از مجبور کردن خودمان برای دوست داشتن خود و صرفا دنبال کردن اهدافمان است. مسأله بیشتر این است که ببینیم کجا گیر افتادهایم و با شفقت و دلسوزی به دنبال روشهای رهایی باشیم. خوشبختانه، مواردی که ذکر شد نکاتی کاملا کاربردی برای شروع هستند.
برگرفته از: