مقدمه
مهارت خوب گوشدادن برای مدیر یکی از وظایف روزمرهی او است. این مهارت را به تنفس تشبیه میکنند؛ یعنی این که شما تمایل دارید به آن فکر نکنید، اما وقتی از مسیر خارج شوید، نتایج نامطلوبی برای شما به همراه خواهد داشت.
اخیراً یک مطالعهی جالب به طور دقیق به بررسی عادت خوب گوشدادن مدیران پرداخته است. نتایج این تحقیق نشان داد که از هر چهار مدیر، سه نفر از آنها خوب گوش نخواهند داد. در مکالمههای جدی نیز مشاهده شد که مدیران بر روی نظرات خود بدون درنظرگرفتن مشارکت طرف مقابل پافشاری میکنند. یافتههای دیگر این مقاله شامل موارد زیر میشوند:
- در ابتدا تنها ۱۲ درصد از مدیران حاضر شدند حرفهای طرف مقابل خود را ارزیابی کنند.
- کمتر از ۲۵ درصد عقاید طرف مقابل را تأیید کردند.
- فقط ۲۸ درصد برای بهتر درک کردن نظرات طرف مقابل خود سؤال میپرسیدند.
چرا مدیران معمولاً شنوندهی بدی هستند؟
این مطالعه نشان داد که مدیران در هنگام برخورد کردن با احساسات و نظرات افراد ناراحت میشوند!
مدیران نمیدانند که در محیطهای کاری چطور باید نظرات را بپذیرند و حل کنند، بالاخره باید توجه داشته باشیم که آنها مشاوران آموزشدیده نیستند!
همچنین مدیران به طور معمول برای نظرهایی که به یک مسیر غیرقابلپیشبینی حرکت کند، بسیار سرسخت هستند. مدیران برای رسیدن به یک نتیجهی قابل پیشبینی تمایل دارند اهمیت خوب گوشدادن را نادیده بگیرند.
بله واقعاً درست است! مدیران در بیشتر موارد بر روی ویژگیهایی مانند قدرت و انتخاب تمرکز دارند، درحالیکه فاکتورهای بسیار ریزتری مانند مطالعه و بررسی کردن نظرات دیگر نیز وجود دارد که عنصر اصلی آن مهارت خوب شنیدن است.
نکتهی حیاتی برای مدیریت موفق
واقعیت این است که یکی از جنبههای مهم کار موفق با انسانهای دیگر، خوب گوشدادن در مدیریت است. شما چه یک مدیر ردهبالا باشید و چه یک مدیر میانی، باید به کسانی که در ارتباط هستید، گوش فرا دهید و به آنها پاسخ دهید.
چرا مهارت خوب شنیدن در مدیریت بسیار مهم است؟ بدون این توانایی شما نمیتوانید نظر و احساس اطرافیان خود را بفهمید. در اینگونه مواقع وظیفهی شما به طور کامل قابلدرک نخواهد بود و همچنین بهترین ایدههای کارمندان شما نادیده گرفته میشود.برای همین بازخورد دادن کارمندان به مدیر مهم است.
به همین دلیل است که مهارت گوشدادن برای مدیر، یک تمرین مفید است. همانطور که اشاره شد، اکثر مدیران با داشتن کنترل، احساس راحتی میکنند که طبیعتاً میتواند برای مدیریت صحیح ضروری باشد.
فرض کنید یک کارمند ساکت یا خجالتی یا متزلزل است. در آن صورت، رویکرد سفت و سخت از سوی یک مدیر میتواند بهراحتی آن کارمند را از مشارکت منصرف کند و او را را برای بیان ایدههای خود دو دل کند.
گذاشتن وقت برای خوب شنیدن حرف تیم کاری میتواند ناامیدی را به یک نتیجهی مثبت تغییر دهد.
برگرفته از: