مقدمه
«رابطه با اصرار اون شروع شد. همش میگفت دوستت دارم و میتونیم رابطهی خوبی رو شروع کنیم. بعد از مدتی من هم دوستش داشتم. زمان و انرژی زیادی برای رابطه صرف کرده بودم. دیگه فکر میکردم رابطهی ما بهترین رابطه است. کمکم دیدم یک چیزهایی داره عوض میشه. کمتر زنگ میزنه. پیامامو دیربهدیر جواب میداد. هر چی میگفتم تو عوض شدی قبول نمیکرد. تا اینکه دیدم یک روز هر چی پیام و زنگ زدم جوابی نداد.
داشتم دیوونه میشدم. تا اینکه یه پیام اومد که دیگه مزاحمم نشو! من از اول هم رابطه رو اینقدر جدی ندیدم و نمی خوام ادامه بدم! حالم خیلی بد شد. حالت اضطراب شدید و گیجی. حالت تهوع شدید. دنیا دور سرم میچرخید.
مدتها خواب به چشمم نمی اومد. شب و روز به سقف اتاق خیره میشدم و با خودم فکر میکردم که چه کار باید میکردم تا به دستش میاوردم. عکس هامون توی گوشیم بود و همه جا انگار پر بود از خاطراتمون. نمیدونم چطور بهتر شدم.
شاید اگر مراقبتای خانواده و دوست صمیمیم نبود اتفاقی میافتاد که نباید میافتاد. اما حالا تونستم روی پای خودم بایستم و دوباره به زندگی برگردم. هنوزم وقتی یاد اون خاطرات میافتم ناراحت میشم، اما دیگه قلبم نمی سوزه. خدا رو شکر خیلی بهترم.»
چند نفر از ما تابهحال شبیه این داستان را تجربه کردهایم یا دوستانمان چنین تجربهای داشتهاند؟ در این موارد چه کردهایم؟ آیا بهدرستی میدانیم شکست عاطفی چیست، چگونه بروز میکند و چطور باید بحران شکست عاطفی را مدیریت کرد؟
دوستم شکست عشقی خورده! چگونه کمکش کنم
؟
دوستان فرد شکستخورده چگونه میتوانند به او کمککنند؟ برای پیدا کردن کمک به دوستتان حتما این مقاله را بخوانید:
شکست عاطفی و مراحل پذیرش آن
شکست عاطفی میتواند برای هر فردی ضربهای بزرگ محسوب شود. حتی ممکن است فرد برای مدت نهچندان کوتاهی همهی امیدها، آرزوها و رؤیاهایش را از دست بدهد و طول بکشد تا بتواند به شرایط قبلی خود بازگردد. این شکست ممکن است افسردگی و خشم، احساس ناامنی عمیق، احساس درماندگی، گناه، هراس، ناامیدی، بدبینی، بیقراری، آسیبپذیری، نشانههای فیزیکی مانند سردرد و آشفتگی در خواب، بیاشتهایی یا پرخوری و... ایجاد کند.
صرفنظر از اینکه چه کسی رابطه را قطع میکند، انحلال رابطه فرایند ناخوشایندی است و شیوهی انطباق فرد با شکست عاطفی به عوامل مختلفی بستگی دارد که از جمله آنها ویژگیهای شخصیتی فرد، تجارب فرد در خانواده مبدأ، میزان استفاده از توانمندیها و منابع حمایتی است.
درصورتیکه فرد نتواند خود را بهخوبی با شرایط تطبیق دهد، رنج فراوان و واکنشهای نامناسبی نشان خواهد داد، تا جایی که این آسیب میتواند ایجاد زمینه برای اختلالاتی همچون افسردگی اساسی، اضطراب فراگیر و استرس پس از واقعه را پدید آورد.
بهطورکلی فرد شکستخورده اغلب با احساساتی مانند شرم، خشم، افسردگی، اضطراب و حس قربانی شدن دستوپنجه نرم میکند. این فرد بنا بر اینکه رابطه به چه دلیل تمام شده (اجباری یا داوطلبانه) ممکن است احساساتی نظیر احساس گناه، افسردگی و حس منفی درمورد خود را تجربه کند.
تغییرات هیجانی شدید همراه با این تجربه، میتواند توانایی افراد برای درست اندیشیدن و رفتارکردن را مختل کند. هر لحظه امکان خارجشدن واکنشها از کنترل فرد و بروز رفتارهای مخرب وجود دارد.
واکنشهای رفتاری و هیجانی منفی به شکست عاطفی
واکنشهای رفتاری و هیجانی به شکست عاطفی بسیار شبیه به واکنش به فقدانهای بسیار بزرگتر و غمانگیزتر مثل مرگ یکی از عزیزان است. برخی از این واکنشها عبارتاند از:
1- احساس خشم
خشم و عصبانیت از خود یا دیگری، منجر به آسیبرسانی به خود یا فرد مقابل میشود. احساس خشم و تنفر به این معنا است که هنوز به لحاظ عاطفی درگیر هستید و میخواهید به رابطه برگردید، این خشم اگر مدیریت نشود ممکن است منجر به رفتارهای مخرب گردد.
2- احساس ناامیدی و غمگینی
احساس میکنید ناامید و غمگین هستید و احساس رنجش و آزردگی دارید.
3- احساس تنهایی و عدم شادمانی
خیلی از افراد در مراحل اولیهی قطع ارتباط، این باور اشتباه را دارند که تنها فردی که میتوانستند در کنارش برای همیشه شاد باشند، آن معشوق ازدسترفته است و هیچکس دیگری نمیتواند آنها را شاد کند پس تنها خواهند ماند.
4- احساس گناه
این فکر که «من مقصرم و اگر فلان کار را انجام میدادم یا فلان کار را انجام نمیدادم رابطه به هم نمیخورد» به طور وسواسگونه فرد را آزار میدهد. در این مرحله فرد مرتب احساس گناه دارد و خود را سرزنش میکند. این احساس نیز نشانهی این است که فرد هنوز درگیر رابطه است.
5- احساس گیجی و پریشانی
گاهی فرد بعد از شکست، احساس گیجی زیادی دارد و خودش را درمانده میداند. فکر میکند در اوضاعی گیرکرده که بههیچوجه خوب نمیشود و نمیتواند از این موضوع بیرون بیاید و کاری از او ساخته نیست.
6- بیاعتمادی
فردی که دچار شکست عاطفی میشود قبل از این فرض کرده دیگران امن و قابلاعتماد هستند و در رابطه امنیت وجود دارد، حالا دربارهی این فرض دچار تردید میشود، احساس بیاعتمادی نسبت به افراد مختلف دارد و از نزدیکشدن به آدمها میترسد و حتی به قضاوت خود نیز اعتمادی ندارد.
7- حسادت
ممکن است فرد نسبت به دیگرانی که روابط موفقی دارند یا فردی که جای آنها را گرفته حسادت بورزند.
به طور خلاصه همانطور که آغاز یک رابطه توأم با هیجانات مثبتی از قبیل شادی، سرخوشی، عشق و لذت است، پایان یک رابطه نیز عموماً توأم بااحساس طردشدن و هیجاناتی از قبیل اضطراب، خشم، غم، حسادت، ناامیدی و تنهایی است. البته این واکنشها ممکن است از فردی به فرد دیگر متفاوت باشد، مثلاً فردی خیلی زودتر به اوضاع عادی برگردد و برای فرد دیگری ماهها و سالها طول بکشد تا موضوع را بپذیرد.
مدیریت بحران شکست عاطفی
شاید بتوان گفت مهمترین راه سازگاری با شکست عاطفی، طیکردن مراحل سوگواری است. در واقع، وقتی فرد در عشق دچار ناکامی میشود، همانند کسی است که بهتازگی عزیزی را به علت مرگ ازدستداده است. کنارآمدن با ازدستدادن یک رابطهی عاطفی، یا ناامیدشدن از رسیدن به کسی که دوستش داریم، مانند هر فقدان دیگری باعث بهوجودآمدن احساسات منفی مختلف و متفاوتی در ما میشود.
افراد ممکن است واکنشهای متفاوتی نسبت به این شرایط نشان دهند؛ اما تقریباً همه مراحل مشابهی را طی میکنند. در این هنگام فرد مراحلی از سوگواری را تجربه میکند که شامل شوک و انکار، خشم نسبت به دیگران (چون دیگران را مقصر میداند) و خشم نسبت به خود، افسردگی و در نهایتپذیرش است.
در طی این مراحل فرد روندی را طی میکند که با ناراحتی، غم، ترس و اضطراب همراه است، میل دارد فرد ازدسترفته را ببیند و مرتب ذهنش درگیر عزیز ازدسترفته است؛ حالتهای تحریکپذیری، گریه و خشم دارد. این گریه و بیقراری منجر میشود برای مدتی بیشتر به درون خود پناه ببرد و دائماً خاطرات قبلی را مرور کند و احساس یأس و ناامیدی زیادی داشته باشد.
اما این مراحل رنجآور سرانجام خاتمه مییابد و فرد میتواند دوباره زندگی جدیدی آغاز کند. و برای این که این دوران را بهتر سپری کنید بهتر است پاسخ این سوال بعد از شکست عاطفی چه کنیم؟ هم بدانید.
مطالعه کتاب گربه سازگار
افراد چگونه در دام شکست عاطفی گرفتار نشوند و از آن پیشگیری کنند؟ برای پیشگیری از به دام افتادن در این شکست این مقاله به شما کمک میکند پس ان را از دست ندهید:
اگر دچار شکست عاطفی شدهاید، طبیعی است که مراحل سوگ را طی کنید:
1- شوک و انکار
خیلی از اوقات باورکردن شکست عاطفی سخت است، بنابراین فرد تمامشدن رابطه را انکار میکند. عاشق شکستخورده ممکن است پیش خود بگوید «اتفاقی نیفتاده، او برمیگردد» یا «اصلاً ناراحتی ندارد، چهبهتر که اینطوری شد» این سبک خودگوییها یعنی من در حال انکار تمامشدن رابطه یا رنج ناشی از آن هستم.
2- خشم
کمکم فرد خشمگین میشود. دلتنگ میشود و از دلتنگی هم خشمگین میشود. ممکن است سعی کند خشم خودش را به فرد مقابل نشان دهد. حق را به خودش میدهد. دوست دارد از او انتقام بگیرد یا اتفاقی برای او بیفتد. در این حین حتی ممکن است خودش را سرزنش کند و نسبت به خودش نیز خشمگین شود.
3- چانهزنی
بعد از خشم و عصبانیت، فرد شکستخورده ممکن است شروع به چانهزدن کند و برای پیوند دوباره نقشه بکشد.
4- افسردگی
بعدازاین گونه رفتارها و فکرها فرد میپذیرد که رابطه ازدسترفته است و رنج زیادی را تجربه میکند، گریه میکند، غمگین میشود و عمیقاً احساس ناامیدی دارد .
5- پذیرش
بعد از افسردگی، فرد میپذیرد که رابطه تمام شده و باید خودش را سرپا کند، فرد از لحاظ روانی آماده ورود به زندگی جدید میشود.
برگرفته از:
کتابچهی شکست عاطفی و ابعاد روانی - اجتماعی آن: دکتر منصوره السادات صادقی (با اندکی تغییر)