مقدمه
سالیان سال، اکثر خانوادهها برای فرزندپروری از این مدل پیروی میکردند: مادر در خانه فقط از فرزندان مراقبت میکرد و پدر بیرون از خانه برای خرج خانواده کار میکرد؛ درحالیکه حیطهی وظایف خود را از یکدیگر کاملاً مجزا میدانستند؛ این دوران مخصوصاً برای والدینی که مجبور بودند در خانه و در حین مراقبت از فرزندان خود کار نیز بکنند، سختتر و پراسترستر بود.
زمانه تغییر کرده است! امروزه بسیاری از مادران دارای فرزندان ۵ساله و کمتر شاغل هستند. این بدان معناست که اکثر بچههای کوچک، دو والدین شاغل دارند. ورود روزافزون زنان به بازار کار، برابری خواهی جنسیتی بیشتر و افزایش جداییها و طلاقها، همگی تغییرات اجتماعی هستند که منجر به تقسیم بیشتر مسئولیتهای فرزندپروری شده است.
بزرگ کردن فرزندان بهصورت تیمی به معنای همکاری با یکدیگر، توافق بر روی یک رویکرد مشترک بهعنوان والدین، تصمیمگیری با یکدیگر و حمایت از یکدیگر است. توافق بر سر اموری مانند زمان خواب فرزندان، تغذیهی خانواده یا نظم و انضباط، از مواردی است که باید با همسرتان دربارهی آن توافق کنید؛ به عبارتی شما و همسرتان، وظیفهی مدیریت خانهی خود را بهصورت مشترک بر عهده دارید.
هر دو بهصورت مشترک برای مدیریت امور زندگی روزمره مثل انجام کارهای خانه، پرداخت قبوض، رسیدگی به امور اداری، کسب درآمد و غیره تلاش میکنید و این تلاش دونفره در مورد مراقبت از یکدیگر و از فرزندانتان نیز برقرار است.
ایجاد یک تیم خوب والدینی حتی برای زوجهای شاد یک چالش است. والدین معمولاً وقتی صحبت از فرزندشان میشود، غرایز درونی دارند. تصمیمگیری مشترک زوجین، مصالحه و احترامگذاشتن به عقاید یکدیگر نیازمند بلوغ است. زن و شوهر همچنین باید یاد بگیرند که توجه فرزندشان را با یکدیگر تقسیم کنند، زیرا والدگری مشترک (به اشتراک گذاشتن وظایف پدر و مادری) به این معناست که هر دو والد به یک اندازه برای فرزندان مهم هستند.
برای برخی از زوجین، والدگری مشترک چالشبرانگیزتر است. والدینی که اغلب با یکدیگر مخالف هستند، با ایماواشاره برای یکدیگر خطونشان میکشند یا از تصمیمات یکدیگر در جایگاه والدین حمایت نمیکنند، برای کار تیمی احتمالاً شرایط سختی پیش رو خواهند داشت. اختلافنظر داشتن با همسر امری طبیعی است، اما مهم است که دربارهی اختلافنظرهای خود در خلوت دونفرهتان صحبت کنید، بدون حضور گوش کوچکتان (فرزندتان). متأسفانه برخی از والدین برای جلبتوجه و محبت فرزندشان با یکدیگر رقابت میکنند درحالیکه این یک بازی دو سر باخت بوده و برای سلامت فرزندان و خانوادهشان مضر است و باید از آن اجتناب کرد.
چرا تربیت فرزند بهصورت تیمی مهم است؟
فرزند شما چگونه از داشتن والدینی که با یکدیگر بهصورت یک تیم کار میکنند سود میبرد؟ آیا تیم بودن رابطهی زوجی شما را بهبود میبخشد؟ آیا همکاری ضعیف شما در جایگاه والدین میتواند بر خانوادهی شما تأثیر منفی بگذارد؟
دلایل زیادی برای اتخاذ رویکرد مشارکتی در فرزندپروری وجود دارد. مطالعات نشان داده است زمانیکه زن و شوهر تمایل دارند یکدیگر را تکمیل کرده و به هم کمک کنند، در نهایت به رشد فرزندشان کمک میکنند. ممکن است پدر یک سبک والدگری داشته باشد و مادر سبک دیگری. بهطورکلی هر یک از والدین روش خاص خود را برای تعامل با فرزندشان دارند.
این تفاوتهای ارزشمند به فرزندشان کمک میکند تا سازگارتر و از نظر اجتماعی ماهرتر شود. بهعنوانمثال، اگر کودکی ببیند که والدینش بهصورت تیمی کار میکنند، ممکن است مهارت بیشتری برای دوستیابی و سازگارشدن با افراد جدید داشته باشد.
نحوهی تعامل شما و همسرتان با یکدیگر تأثیر زیادی بر فرزندانتان دارد. آنها وقتی والدین خود را بهعنوان یک تیم متحد میبینند که با یکدیگر همکاری میکنند، احساس امنیت پیدا میکنند. آنها از شما در مورد نحوهی برقراری ارتباطات محترمانه و چگونگی ایجاد روابط سالم یاد میگیرند، دانشی که برای رشد عاطفی آنها بسیار مهم است.
از خودتان مراقبت کنید تا فرزندتان بهتر تربیت شود !
خود مراقبتگری نشانگر هر فعالیتی است که با انجام آن برای مراقبت از سلامت روح و جسم خود وقت میگذارید برای پیدا کردن راه هایی برای خودمراقبتی این مقاله به شما کمک میکند پس ان را از دست ندهید.
همکاری بین والدین برای رشد فکری فرزندان نیز مفید است. طبق تحقیقات، کودکان با دو والد درگیر در حل مسئله، مهارت بیشتری داشته و در مدرسه عملکرد بهتری دارند. بهعلاوه، زمانی که والدین آنها از نظر وضع قوانین و مرزها سازگار و متعادل باشند، احساس امنیت بیشتری میکنند.
وقتی کودک میداند که چه چیزی باید انتظار داشته باشد و چه کاری میتواند انجام دهد و چه کاری نمیتواند انجام دهد، اعتمادبهنفس بیشتری دارد و اضطراب کمتری را تجربه میکند. آنها همچنین تمایل بیشتری به همکاری و تمایل کمتری به بحث و مخالفت دارند.
خانواده های موفق چه ویژگی هایی دارند؟
یک محیط خانوادگی مطلوب میتواند به کودکان کمک کند احساس امنیت و مراقبت کنند، احساسی که به آنها کمک میکند تا با فراز و نشیبهای زندگی کنار بیایند. اگر شما هم یک خانواده موفق میخواهید این مقاله براش شماست.
همکاری تیمی پدر و مادر برای خودشان در جایگاه همسری نیز مفید میتواند باشد. هنگامی که بهعنوان یک تیم با هم مشارکت میکنید، احتمالاً احساس شادی، اعتمادبهنفس و رضایت بیشتری از پدر یا مادر بودن خود و از زندگی خانوادگیتان خواهید داشت و از زمانی که باهم میگذرانید لذت بیشتری میبرید. این زوجها در زندگی خانوادگی خود رضایت بیشتری دارند و همچنین کمتر احتمال دارد از هم جدا شوند. برعکس، وقتی والدین کمتر برای همکاری با یکدیگر تلاش کنند، رابطهی عاشقانه آنها میتواند آسیب ببیند.
عدم حمایت متقابل و اختلافنظر بر سر قوانین و تصمیمات خانواده میتواند منجر به نارضایتی و ناامیدی شود و در نهایت زوج را از هم جدا کند. کودکان نیز تحتتأثیر تعارضات والدین خود قرار میگیرند. محیط پرتنش خانه و قوانینی که از سمت هر یک از والدین بهصورت یکطرفه تغییر میکند، میتواند باعث شود کودک احساس ناامنی و استرس کند.
تحقیقات همچنین نشان داده است که همکاری ضعیف والدین خطر مشکلات رفتاری کودک را افزایش میدهد. به طور خلاصه، اگر با همسر خود متحد شوید و متعهد به مشارکت و همکاری باشید، تمام خانوادهی شما سود خواهند برد. و برای داشتن اتحاد بیشتر حتما باید پاسخ این سوال خانوادههای موفق چه ویژگیهایی دارند؟ را بدانید تا بهتر در این مسیر پیش بروید.
خوشبختانه، زن و شوهر میتوانند یاد بگیرند که در نقش والد بودنشان همتیمیهای بهتری شوند. وقتی والدین تلاش میکنند تا به نفع فرزندشان عمل کنند، متحد میشوند. بهتصریح برخی روانشناسان چهارعنصر کلیدی برای ایجاد یک تیم والدینی قوی وجود دارد: ارتباط، سازگاری، بهاشتراکگذاری وظایف، و بهرسمیتشناختن تعهد یکدیگر.
مهارتهای کار تیمی برای والدین
با تمرین و گذشت زمان، تربیت فرزندان بهصورت تیمی آسانتر میشود. اما برخی از مهارتها نیز وجود دارند که به شما در کارگروهی کمک میکنند. این مهارتها عبارتاند از:
حل مسئله، به معنای یافتن راهحلهای جدید و خلاقانه
در موقعیتهایی که در آن گیرکردهاید و نمیتوانید مسائل خانوادگیتان را حلوفصل کنید، ضعف در این مهارت خود را نشان میدهد.
مدیریت تعارض به معنای مدیریت و حل اختلافات به روشی مشارکتی و مثبت
مسائل کماهمیتتر را کنار بگذارید. بهندرت پیش میآید که زن و شوهر در همه چیز به توافق برسند. آنچه مهم است نتیجه است. انتقاد زیاد از همسرتان تنها باعث دلسردی او میشود. بعد از مدتی ممکن است متوجه شوید که همهی کارها را بهتنهایی انجام میدهید. اگر مادر بیش از حد انتقادی باشد، پدر در نهایت به این باور میرسد که او در مراقبت از فرزندشان خوب نیست و بهتر است هیچ کاری نکند.
وقتی صحبت از مراقبت از فرزندان به میان میآید، مردان اغلب به تأیید همسر خود نیاز دارند تا احساس شایستگی کنند. اگر از دست همسرتان عصبانی هستید، قبل از اینکه با او صحبت کنید، خود را آرام کنید.
در غیر این صورت، خطر شکستن چیزی در رابطهتان وجود دارد که شاید بعداً بهسختی قابلاصلاح باشد. بهتر است مشکلات را مؤدبانه و محترمانه موردبحث قرار دهید، زیرا از این طریق بهتر راهحلها را مییابید. همیشه باید از بحث و انتقاد از یکدیگر در حضور فرزند خود اجتناب کنید. در غیر این صورت، ممکن است آنها را دچار احساس ناامنی و اضطراب کنید.
صحبتکردن و خوب گوشدادن
هر یک از والدین بر اساس تجربیات فردی خود دیدگاه منحصربهفردی دربارهی فرزندپروری دارند. به همین دلیل بهتر است در مورد مسائل مهم، مانند ارزشهایی که میخواهید به فرزندتان منتقل کنید، قوانین و محدودیتها و برنامههای روزانهتان، از طریق گفتوشنود زمینههای مشترکی را پیدا کنید. بهخاطر داشته باشید که شما و همسرتان از دو خانواده متفاوت هستید و تربیتهای متفاوتی داشتهاید؛ تنها درصورتیکه دربارهی دیدگاههایتان به طور مؤثر با یکدیگر گفتگو کنید سازگاری و تصمیمگیری برای اینکه چگونه میخواهید فرزندتان را تربیت کنید آسان میشود.
حمایت از یکدیگر به معنی والدگری بهصورت متحد و حمایتی
فرزندپروری باثبات زمانی رخ خواهد داد که هر دو والد انتظارات یکسانی از فرزند خود داشته باشند و توافق کنند که قوانین و پیامدهای یکسانی را اجرا کنند. والدین میتوانند هدف نهایی یکسانی داشته باشند، اما با استفاده از شیوههای مختلفی به آن برسند. یک مثال خوب، روال قبل از خواب فرزند شما است.
هدف این است که فرزندتان را عادت دهید که هر شب در یک ساعت مشخص به رختخواب برود. یکی از والدین ممکن است بعد از حمام و قبل از خواب برای فرزندش داستان بخواند، درحالیکه دیگری ترجیح میدهد برای او لالایی بخواند؛ والدین مجبور نیستند همه چیز را یکسان انجام دهند. نکتهی مهم این است که روی خطوط کلی به توافق برسند.
پذیرفتن یکدیگر به معنای ارزش قائلشدن برای تفاوتهای یکدیگر
همهی انسانها تمایل دارند برای کاری که انجام میدهند احساس ارزشمندی و قدردانی کنند. والدین نیز از این قاعده مستثنی نیستند. کار تیمی فقط به تقسیم وظایف نیست وقتی تلاشهای همسرتان را فارغ از تفاوتها و اختلافنظرهایی که دارید تأیید میکنید، او را تشویق میکنید که به این تلاشها ادامه دهد.
راهنمایی گرفتن، وقت بزرگ کردن بچهها بهصورت تیمی سخت است
مواقعی پیش میآید که برای شما و همسر یا همسر سابقتان همکاری تیمی سخت باشد. این وضعیت احتمالاً بیشتر در زمانهای تغییر رخ میدهد، مانند زمانی که والدین به سرکار باز میگردند یا شغل خود را تغییر میدهند، کودک مدرسه را شروع میکند یا زمانی که دوران بلوغ او شروع میشود.و در این زمان مهم بهتر است از نفوذ و تأثیر همسالان در نوجوان اطلاع داشته باشید.
تغییرات طبیعی در زندگی میتواند همکاری تیمی والدین را دشوار کند زیرا بر روال همیشگی خانواده تأثیر میگذارد. ممکن است متوجه شوید که کارکردن با اختلافنظرها یا درگیریها برایتان سخت است.
در چنین مواقعی خوب است شما و همسرتان از یکی متخصصین سایلایف کمک بگیرید. مشاور به شما کمک میکند مشکلات را بهخوبی شناسایی کنید و بفهمید در مورد آنها چه کاری میتوانید انجام دهید. اگر همسرتان شما را برای مراجعه به مشاور همراهی نمیکند، هنوز هم ارزشش را دارد که خودتان به دنبال کمک باشید. در این راه میتوانید روی ما حساب کنید.
برگرفته از: